پس از باران

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟

سودابه یک خال سیاه پشت لبش داشت. سبزه بود. همچین قشنگی هم نبود. کوتاه بود. چشم‌های سورمه کشیده‌ی درشت و گیس بلند داشت. وقتی نمی‌خندید شبیه جغد می‌شد. اما خنده که می‌کرد انگار دسته‌‌ی گل از دهنش می‌ریزد... ...آن شب من و سودابه هندی تا صبح نشستیم. او زن پدر من نشد. هیچ وقت نشد. اما عجب زنی بود! از آن پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 232 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 16:48

سفارشی!

اهل کاشانم ...اما شهر من کاشان نیستشهر من گم شده استمن با تاب، من با تبخانه‌ای در طرف دیگر شب ساخته‌ام HOME| EMAIL| PROFILE پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 16:48

گذشتی از من و شب‌های خالی از غزلم...

ما قبلا اینطوری نبودیم، نبودنا انقدر عادی نبود، تا یک دقیقه ازش بی‌خبر می‌شدیم کل آسایشگاهو میذاشتیم رو سرمون تا پیداش کنیم، اما حالا چی؟
-هیچی

                                                                                    رادیو چهرازی 


برچسب‌ها: مخاطبش گم شده, روزهای گم‌جشکی پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 16:48

بدون شرح

اهل کاشانم ...اما شهر من کاشان نیستشهر من گم شده استمن با تاب، من با تبخانه‌ای در طرف دیگر شب ساخته‌ام HOME| EMAIL| PROFILE پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 1:50

آشوبم... آرامشم تویی

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ... وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى...                                                                     سوره ضحی یه علامتی روی ضبط صوت‌های قدیمی شبیه این << بود که صدا رو به شکل مسخره‌ای تند می‌کرد و می‌رفت جلو! حس می‌کنم در حال حاضر به یه دونه از این دکمه‌ها اح پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 213 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 1:50

هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست...

  + امشب بوی صحبت یار با حضور علیرضا آذر ِ جان و احسان افشاری عزیز فوق‌‌العاده بود. جای همگی سبز. برچسب‌ها: تهران در بعد از ظهر + تاريخ سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 20:22 | مریم | اهل کاشانم ...اما شهر من کاشان نیستشهر من گم شده استمن با تاب، من با تبخانه‌ای در طرف دیگر شب ساخته‌ام پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 228 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

ترک من خراب ِ خراب ِ خرابِ خراب شبگرد مبتلا کن

یک‌جور مریضی مزمن هم هست که دلت می‌خواهد همه‌چیز را تنهایی حل کنی. تنهاییِ تنهایی. اما زورت نمی‌رسد و حل می‌شوی توی همه‌چیز. تنهایی حل می‌شوی.                                                                                                                 رقیه خدا بنده مکس: یه دفعه پلیس بازداشتم کرد پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

می وصل نیست وحشی، به خمار هجر خو کن...

برف زیاد می‌آمد. یعنی قبلا این طوری بود. حالا کم‌تر می‌بارد. بعض اوقات اندازه‌ی موی صورت یک زن آرایش نکرده بعدِ مرگ شوهرش هم کم‌تر می‌نشیند روی زمین... یک سالی که برف آمده بود تا زانو، همین حوالی دیگر، یک نوعی از پرنده‌های مهاجر می‌آمدند از سرما جلو خانه‌ی ما می‌نشستند. روی ایوان هم می‌آمدند. اندازه پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

ذوق مرگ از ایران - Thank you for sharing your research

چند وقت پیش دنبال یه چپتر از یه کتاب پلیمر بودم که امکان دانلود نداشت، کشور عزیزمون توی خیلی از سایت‌ها بلاک بود و از طرفی قیمتش هم بالا بود. به نویسنده کتاب آقای Pablo رکوئست دادم (تیری در تاریکی!) و امروز در کمال ناباوری دیدم که کتاب رو برام فرستاده: Dear Maryam Thank you for your interest in our پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من...

کاش میشد من امروز به همایون شجریان رای میدادم :)

Image result for ‫همایون شجریان‬‎

بیشترین صدایی که این روزها می‌شنوم و دوست دارم هی ریپیت بشه.

+ گردنبندشو ^ _ ^ از این زنجیرا که مردا میندازن خیلی خوشم میاد! ولی از انگشتر بدم میاد! :)


برچسب‌ها: روزهای گمجشکی, تهران در بعد از ظهر پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 209 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود...

زندگی همه آن چیزی را که می‌خواستم به من داد و علاوه بر آن به من ثابت کرد که آن چیز چندان هم اهمیت نداشت.برچسب‌ها: روزهای گم‌جشکی + تاريخ سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 1:41 | مریم اهل کاشا پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 284 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

ایده آل‌های منهای یک!

پنجشنبه بهاری توی اتاق تنهام! با چای تازه دم، نرم افزار مینی‌تب، یک عدد مقاله شبیه‌سازی 2017! پفک، بافتنی، قهوه سرد آقای نویسنده‌ی روزبه معین، یه فولدر همایون شجریان و دیگر هیچ :)

روز زیبا، پرآرامش و تا اینجا مفیدی بوده! البته اینکه واسه ناهار جوج و دوغ دارم هم در زیبایی امروز بی تاثیر نیست! :)


برچسب‌ها: تهران در بعد از ظهر پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 267 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

دستاوردهای امروز!

75 صفحه از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده رو خوندم. به اضافه 6 صفحه از یه مقاله 10 صفحه‌ای که همزمان توی نرم افزار ران گرفتم ازش! یه جاهاییشو خیلی پیچونده لعنتی ولی در مجموع تا اینجا مقاله خوش خیمی بود! یک ساعت دیگه تولد دوستمه که خوب تولدش مختلطه و توی خونه دوست پسرش میگیرن! نمردیم و پارتی هم دعوت شدیم پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 269 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

شجاعت همیشه فریاد زدن نیست!

دو روزی که گذشت با تقریب بالایی کاندید روزهای سخت و پردغدغه‌ی ارشد بود. ذهنم پر از چرای بی‌جوابه و میشه گفت برای منی که عاشق درسم -و اگر جایی گفتم خسته شدم با عرض معذرت زر زدم فقط!- موندن سر دو راهی‌های این شکلی زیادی طاقت فرساست. این دو روز چهره جدیدی از آدم‌هایی رو شناختم که فکر میکردم خیلی خفن با پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 257 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

یه جور ناجوری دلم تنهایی میخواد!

یه پسر سال پایینی داریم کلا علامت سواله! هر وقت می‌بینیش توی دانشکده با لحن ببخشید فلان جزوه... میاد جلو به حرف زدن! یه جوری رو اعصابه که ترم پیش وقتی بعد هر کلاس می‌اومد ازم سوال بپرسه ملیکا میگفت باز این :| دو سه روزه تو دانشکده می‌بینمش و چون اعصابم از هزار و پونصد طرف خط خطیه تا سلام میکنه یه سر پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 2:37

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه